ثبت نام در مهد کودک
روز دوم مهر بود که با بابايي رفتيم براي ثبت نام .وقتي رسيديم خيلي خوشحال شدي و بالا وپايين ميپريدي و يکجا بند نمي شدي خلاصه بعد از کمي صحبت با مدير مهد ثبت نام انجام شد عسل مامان به اتاق اسباب بازيها رفته بود و يک خرس عروسکي رو به بغل گرفته و از اتاق بيرون اومد و ميگفت پرنيانه يعني ماله پرنيانه که کلي از دستش خنديديم و باهزار ترفند از مهد در حاليکه پرنيان خانم گريه ميکرد خارج شديم وقرار شد که از فردا صبح وقتي عسل خانم از خواب بيدار شدن با مامان جونش به مهد بره و تا ظهر اونجا باشه ...