بدون عنوان
پرنيان خانم در حياط منزل
باغ گلها
بعداز ظهر جمعه 29 فروردين به همراه خاله ها به نمايشگاه گل پارک چمران رفتيم شما و آقا طاها خيلي شيطنت ميکرديد خلاصه اجازه نداديد که من و بابا امير خوب از منظره گلها استفاده کنيم بعدش هم بارون شديدي گرفت و برايشام هم همگي بيرون رفتيم ولي جدا از شيطنتهاي شما دو تا وروجک خيلي خوش گذشت و کلي عکس گرفتيم که چند تا شو براتون ميذارم... ...
عکسهاي پرنيان خانم در نوروز 93
چرب زبوني
ماماني وقتي شيطنتي ميکني و مامان از دستت ناراحت ميشه بهت اخم ميکنم و خودت زود متوجه ميشي و به قولي مياي منت کشي ميکني دستات رو دور گردنم حلقه ميکني و ميگي ""از دستم ناراحتي؟؟؟ماماني الهي دورت بگردم، خيلي دوست دارما، برات تنگ شده ، حرف تورو گوش ميکنم"" منم خندم ميگيره وتسليم ميشم و همه چيز به خوبي تمام ميشه!!!!! ...
حجاب پرنيان
چند تا از لباسهاي عيد پرنيان طلا
اي کلک
د يشب حدود ساعت 11 بود که بردم بخوابونمت ماماني ولي از اونجاييکه خوابت نمي اومد و سرحال بودي هي بهونه ميگرفتي اول گفتي آب ميخوام،بهت آب دادم نوش جونت،بعد صداتو آوردي پايين و در حد پچ پچ کردن و اومدي دم گوشم گفتي بيا بريم بيرون کارت دارم و من هم از اونجاييکه ميدونستم داري بهم کلک ميزني گفتم ماماني الان شبه چراغهام خاموشه بايد بخوابيم دوباره بعد از چند ثانيه گفتي حرف منو گوش کن و بهم پاستيل بده!!!!تورو خدا پاستيل بده!!!!!بهت ميگم حرفمو گوش کن و پاستيل بده!!!!خلاصه تسليم شدم و اون موقع شب کارمون به جايي رسيد که براي خانم ماکاروني گرم کردم ونوش جان کردن ...