اخمهاي پرنيان
ديشب جمعه 18 بهمن شبي رفتيم خونه بابا جون و خاله زهرا اينام اونجا بودن و شما با آقا طاها کلي شيطوني کردي و آتيش سوزونديد
.آخر شب وقتي بهت گفتم مامان بيا لباس بپوشمت تا بريم خونه
اخمهاي قشنگت رو نشون دادي و ابروهاتو گره زدي به هم و با اشاره انگشت شصتت به سمت پايين و با يک لحن محکم گفتي : هميييينجا مييييمونمدرست مثل اين شکلک پايين
ابعدش قيافه من هم بعد از گفتن اين حرف شما درست مثل اين شکلک شد..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی